English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6609 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
filter element U المنت فیلتر
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
background level U الودگی متن الودگی زمینه
kerb inlet U روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
air brick U اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود
transit duty U حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
filminess U فیلمی
copy protect U یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
over the shoulder bombing U نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
meniscus U سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
D type connector U اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
sudd U توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
fused U وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fuse U وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
the forthcoming movie U فیلمی که به زودی به سینما می آید
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
polarized U اتصال لبه که یک سوراخ یا کلید دارد که مانع از نصب آن به صورت برعکس میشود
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
selects U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selected U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
air pollution monitoring U مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
avalanche U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanches U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
coroutine U بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
blade cuff U قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
contrast U فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasted U فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting U فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasts U فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
read U بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
reads U بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
set U قرارگرفته
sets U قرارگرفته
setting up U قرارگرفته
imbricate U روی هم قرارگرفته
henpecked U زیرنفوذزن قرارگرفته
located inside U در درون قرارگرفته
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
well handled U بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
spotlighting U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlight U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlighted U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
low mid wing U بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
spotlights U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
wading crossing U عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
freeboard deck U عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
burner compartment U قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
girt U تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
abeam U یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
pisolitic U الودگی
muddiness U گل الودگی
filth U الودگی
contramination U الودگی
purulence U الودگی
sullied U الودگی
filthiness U الودگی
smeariness U الودگی
soilage U الودگی
contamination U الودگی ش م ر
water pollution U الودگی اب
stain U الودگی
sullying U الودگی
sully U الودگی
alloys U الودگی
sullies U الودگی
infections U الودگی
stained U الودگی
staining U الودگی
stains U الودگی
contamination U الودگی
impurity U الودگی
alloy U الودگی
pollution U الودگی
infection U الودگی
commutator U سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thermal pollution U الودگی گرمایی
biological pollution U الودگی زیستی
pediculosis U الودگی به شپش
abatement U الودگی کاهی
drowsiness U خواب الودگی
somnolence U خواب الودگی
noise pollution U الودگی صدا
chemical pollution U الودگی شیمیایی
critical pollution U الودگی بحرانی
radioactive contamination U الودگی پرتوزایی
air pollution U الودگی هوا
pisolite U سنگ الودگی
agricultural pollution U الودگی کشاورزی
decontamination U رفع الودگی
air contamination U الودگی هوا
radioactive contamination U الودگی رادیواکتیوی
physiological pollution U الودگی فیزیولوژیک
unspotted U بدون الودگی
purulency U ریم الودگی
bacterization U الودگی بمیکرب
drowsihead U خواب الودگی
abatement U کاهش الودگی
moise pollution U الودگی نویزی
mysophobia U الودگی هراسی
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
decontaminates U از الودگی مبرا کردن
decontaminating U از الودگی مبرا کردن
pollution tax U مالیات بخاطر الودگی
decontaminate U از الودگی مبرا کردن
decontaminated U از الودگی مبرا کردن
crankcase mist detector U اشکارساز الودگی روغن
air pollution index U شاخص الودگی هوا
phthiriasis U الودگی به شپش یا شپشک
air pollution index U نمایه الودگی هوا
air pollution episode U رویداد الودگی هوا
cleaning station U پست رفع الودگی ش م ر
contamination control U کنترل الودگی منطقه
ingredients U ذرات
ingredient U ذرات
trend U الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
decontaminate U رفع الودگی ضد عفونی کردن
squalor U درهم وبرهمی وکثافت الودگی
smutch U اثر ویا نشان الودگی
trends U الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
decontaminated U رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminates U رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminating U رفع الودگی ضد عفونی کردن
intermolecular U در داخل ذرات
sand blasting U ذرات سنگ
metal foulings U ذرات فلز
intermolecular U بین ذرات
fundamental particles U ذرات بنیادی
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
weight of solids U وزن ذرات
roily U پر از ذرات رسوبی
cosmic particles U ذرات کیهانی
blood corpuscles U ذرات خون
denseness U تراکم ذرات
planetesimal U ذرات سیارهای
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
particle physics U فیزیک ذرات
allergen U ذرات الرژی زا
molecular attracticm U جاده ذرات
elementary particles U ذرات بنیادی
narcosis U حالت بی حسی وخواب الودگی بی حالی
trichinosis U الودگی باتریشین یا کرم گوشت خوک
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
emulsions U ذرات چربی دراب
pollinium U توده ذرات گرده گل
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
particulate U دارای ذرات ریز
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
thershold temperature U استانه دمای ذرات
effective size of grain U قطر موثر ذرات
emulsioning U ذرات چربی دراب
segregation U تفکیک ذرات بتن
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com